پیام فضلی نژاد، متولد سال ۱۳۵۹ است. و تواب از عقاید اصلاح طلبانه و به افشاگر دوم معروف شده است، علیرضا نوریزاده، روزنامهنگار و دبیر سیاسی روزنامه اطلاعات در زمان انقلاب ۱۳۵۷ مدعی است که پیام فضلینژاد، روش و شیوهی نوشتن مقالات سیاسیاش در روزنامه کیهان را از احمد اللهیاری، یکی از نویسندگان و شاعران سابقا چپ که پس از انقلاب، وارد باند حسین شریعتمداری شده بود، آموخته. به این معنا که «یک خط واقعیت را با صدها خط دروغ بههم بیآمیزد
فضلی نژاد را باید از قربانیان قاضی مرتضوی دانشت که بعد از به زانو در آمدن در بازجوئی های زندان تحویل زیرزمین کیهان شد تا در باصطلاح موسسه پژوهشی آن سرگرم پرونده سازی برای دیگر وبلاگ نویسان شود. فضلی نژاد، پس از آن که در بازداشت امنیتی به خدمت گرفته شد، به روزنامه کیهان منتقل شد تا در ستاد جنگ روانی این روزنامه که توسط حسن شایانفر- از بازجویان دهه 1360 و همکاران حسین شریعتمداری- اداره می شود فعالیت امنیتی کند. گفته می شود، وی در ماه های اخیر به همراه حسین درخشانی که او نیز از داخل زندان به خدمت مقامات امنیتی در آمده، به ارتش سایبری سپاه پاسداران پیوستند او بعدها ترقی کرد و یک موسسه اینترنتی با همین منظور دراختیارش قرار گرفت و اکنون بعنوان پژوهشگر بسیجی به این و آن محفل دانشجوئی فرستاده می شود تا علیه اصلاحات و اصلاح طلبان سخنرانی کند.
فضلی نژاد پس از بیرون آمدن از زندان کوتاه مدت خود، در مدت زمانی کوتاه وب سایت گویا همکاری کرد. مدتی بعد نیز با هدف نفوذ در شبکه وبلاگهای ایران هفته نامهای را شبیه به هفته نامه چلچراغ، منتشر نمود که عموما مطالب آن از وبلاگهای ایرانی و بدون اجازه آنها تامین میشد. و تلاش کرد تا چند وبلاگ نویس دیگر، از جمله سینا مطلبی را نیز به دام بکشد، که در این کار موفقیتی بدست نیآورد و سینا مطلبی از ایران گریخت و مدتی بعد مطلبی که از ایران خارج شده بود، ادعا کرد در زمان بازداشتش در ایران خانواده اش از سوی فضلی نژاد مورد فشار قرار گرفتهاند تا در مورد او مصاحبهای انجام ندهند. اعلام این مطلب با واکنش دستگاه قضایی ایران مواجه شد که عبارت بود از بازداشت پدر سینا مطلبی در ایران. بخشی از جنگ روانی که اخیرا از سیمای جمهوری اسلامی علیه وبلاگ نویسان و اینترنت راه افتاده از ابتکارات فضلی نژاد است.
با شروع دور دوم دستگیری وبلاگ نویسان در ایران، پیام فضلی نژاد به عنوان مشاور سعید مرتضوی مطرح و تصاویر او بیرون دادگاه در خبرگزاری فارس منتشر شد. وبلاگ نویسان بازداشت شده در این پروژه، پس از آزادی از زندان در مورد فشارها و شکنجههایی که از طرف شخص فضلی نژاد با عنوان معاون دادستان در مورد آنان اعمال شده بود، صحبت کردند و کار به جایی رسید که با هماهنگی رییس جمهور، این اجازه را پیدا کردند که این موارد را در جلسهای رودررو با آیت الله هاشمی شاهرودی رییس قوه قضاییه مطرح کنند. تحت تاثیر موارد مطرح شده در این جلسه، آیت الله شاهرودی دستور پیگیری عاملان را صادر کرد که ظاهرا تحت تاثیر این دستور فضلی نژاد از دستگاه قضایی ایران اخراج شد.
فضلی نژاد پس از مدتی ، وبگاهی را با عنوان دپارتمان پژوهشهای راهبردی ایران تاسیس کرد. او در این وبگاه خودش را کارشناس حقوق و کاندید دریافت دکترای حقوق بین الملل از دانشگاهی در انگلستان (این ادعا بعدا از وبگاه حذف شد) معرفی میکرد. مطالب عمده این وبگاه توجیههای حقوقی برای سرکوب جریان روشن فکری در ایران بود و مخصوصا با ظهور پرونده موسوم به انقلاب مخملین در ایران، سلسله مطالبی در این مورد توسط فضلی نژاد نوشته شد. بالاخره تلاش های فضلی نژاد در جلب توجه سران روزنامه کیهان به ثمر نشست و حسین شریعتمداری طی مطلبی در سال ۱۳۸۶ ورود او را به آغوش روزنامه کیهان اعلام نمود. پس از همکاری با سعید مرتضوی برای مقاله با نشریات سینمایی و برخی وبلاگنویسان سیاسی، دور دوم همکاری فضلی نژاد در موسسه کیهان آغاز میشود.
پیام فضلی نژاد همکاری خود با این مرکز را از سال۱۳۸۴ و خصوصا برای تجزیه و تحلیل مطالب وبسایتها و تهیه مطلب برای ستون اخبار ویژه کیهان آغاز میکند که با انتشار کتابی با عنوان «شوالیههای ناتوی فرهنگی» در سال ۱۳۸۶ شکل علنی به خودمی گیرد. این کتاب ضمن انتشار توسط مرکز پژوهشهای روزنامه کیهان، بصورت پاورقی نیز در روزنامه کیهان منتشر گردید. حسین شریعتمداری در مقدمهای پیرامون این پاورقی که اعلام رسمی همکاری وی با کیهان است مینویسد:
" آقای پیام فضلی نژاد، نویسنده کتاب از یکسال و چند ماه قبل به جمع ما در کیهان پیوست. پیش از آن در جبهه دیگری بود و نامش آشنا... وقتی به کیهان آمد، خسته بود و چند سالی را که در آن سو بودهاست، بر باد رفته میدید و در این آرزو که با واگویه ماجراهای آن سو، تابلوی عبرتی پیش روی جوانان کشور بگشاید و هویت واقعی افراد و گروههایی را که نقاب فریب بر چهره زدهاند بنمایاند تا در پی آب به سوی سراب نروند و تشنه در برهوت بی هویتی غرب سرگردان نشوند. پیام، جوانی است پرنشاط، سخت کوش، فداکار و باهوش... از این که در زلال معرفت امام(ره) چشمها شسته و خود را به چشمه حیات آفرین آقا رساندهاست، پیشانی شکر بر خاک میساید و... خدایش در این راه یاری فرماید."
وی در این کتاب عده زیادی از روشنفکران ایرانی همچون رامین جهانبگلو و حتی برخی شخصیتهای صلح طلب بین المللی نظیردالایی لاما (رهبر بوداییان تبت) را متهم به دست داشتن در شبیخون فرهنگی و همکاری با آمریکا میکند. از نظر وی دالایی لاما رهبر معنوی مخملیها، شورشی، عامل سازمان سیا و...است.
وی همچنین در مقالهای که با نام مستعار «پدرام ملک بهار» در کیهان پس از سفر احمدی نژاد به نیویورک و سخنرانی در دانشگاه کلمبیا ایراد شد نیز این دانشگاه را متهم به تلاش برای کودتای مخملی در ایران میکند.
ماجرای ستاد اطلاعات موازی درساختمان میدان فاطمی
پس از بازداشت فضلی نژاد و اطلاعاتی که اکنون انتشار یافته، مشخص شده است که تعدادی از سینمائی نویسان ایران تحت نظارت وکنترل سازمان اطلاعات و امنیت موازی و در یک ساختمان ویژه مطالبی را نوشته و علاوه بر انتشار روی سایت ویژه خود، برای برخی سایت های اینترنتی نیز می فرستاده و این سایتها بصورت منظم از این افراد مقاله و گزارش و مطلب منتشر میکرده اند
فضلی نژاد از جمله قربانیان این توطئه است که گویا قصد گریز از تور سازمان امنیت موازی و افشاگری هائی را داشته که بازداشت شده است بموجب اطلاعاتی که انتشار یافته، فضلی نژاد پس از یکماه بازداشت توسط اداره اماکن نیروی انتظامی (اطلاعات نیروی انتظامی) با وثیقه یکصد و پنجاه میلیون تومانی آزاد می شود. پس از این آزادی همراه با وثیقه، وی درکنار چند تن دیگر از نویسندگان سینمائی که آنها نیز با تعهد به همکاری از زندان آزاد شده بودند در ساختمانی در میدان فاطمی تهران برای سازمان امنیت موازی شروع به کار میکنند.
آنها به سفارش سازمان امنیت موازی مطالب سینمائی برای مجلات و سایت های اینترنتی می نوشتند و حتی به ظاهر مبتکر تشکل های جدید سینمائی نیز شدند که همه آنها زیر نظر و هدایت مستقیم سازمان امنیت موازی صورت گرفته است. در همین ستاد (ساختمان میدان فاطمی) برخی روزنامه نگارن فرهنگی بازداشت شده دوران اخیر نیز به خدمت گرفته شده بودند که همچنان مشغول کارند.
گفته می شود، پیام فضلی نژاد که از جمله پرکارترین افراد مشغول به کار در این ستاد بوده، بتدریج اطلاعاتی را در ارتباط با محل کار خود و تعهداتی که به بازجویانش داده و همچنین آنچه در ساختمان میدان فاطمی می گذرد را در اختیار برخی همکاران خویش و اصلاح طلبان مطبوعاتی قرار داده است.
او پیش از بازداشت اخیرش گفته بود می تواند اطلاعاتی را در باره سیامک پورزند و دیگر فعالان فرهنگی و مطبوعاتی مستقر در ساختمان میدان فاطمی بگذاردکه در نوع خود گام بزرگی در افشای ادامه حیات محفل سعید امامی در سازمان امنیت موازی است.
گفته می شود، پیام فضلی نژاد در نامه به برخی روشنفکران و نویسندگان، نحوه بازجوئی و شکنجه های روانی و جسمی راکه براثر آن عده ای مجبور به همکاری با بخش ضد مطبوعاتی سازمان اطلاعات و امنیت موازی شده اند را فاش ساخته بود. در این نامه ها مشخصا تکامل گردانندگان محفل اطلاعات موازی، روش های جلب همکاری آنان، کیفیت همکاری های انجام شده تا به امروز و نام برخی نویسندگان، روزنامه نگاران و خبرنگارانی که تحت شرایط مستمر و دشوار روحی مجبور به همکاری با اطلاعات موازی شده اند فاش شده است.
از جمله کسانیکه بعنوان بازجویان و اداره کنندگان ساختمان میدان فاطمی از آنها نام برده می شود، سردار منتقد سینمائی روزنامه رسالت بنام "اکبر گبرلو" است. همچنین اطلاع می رسد که یک نویسنده سینمائی دیگر بنام "کامبیزکاهه" نیز بشدت زیرانواع فشارهای روانی برای همکاری در ستاد ضد سینمائی و ضد مطبوعاتی میدان فاطمی است.
سمتها
- عضو فدراسیون جهانی روزنامهنگاران در شیکاگو (1379، ایالات متحده)
- عضو انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران (1384- 1379)
- عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینمایی ایران ( 1380 تاکنون)
- مدیرعامل دپارتمان پژوهشهای حقوقی ایران (1387- 1385)
- پژوهشگر در مرکز پژوهشهای موسسه کیهان (1385 تاکنون)
- نویسنده روزنامه کیهان (1385 تاکنون)
- نویسنده کتاب «شوالیههای ناتوی فرهنگی»
- نویسنده رساله «ارتجاع روشنفکری، ناتوی فرهنگی و سازمانهای اطلاعاتی غرب» (1387)
- نویسنده رساله پژوهشی «چگونه جامعه مدنی به مبارزه مدنی تبدیل شد؟» (کیهان، تیرماه 1388)
منبع: ویکی پدیا و پیک نت و چند وبلاگ دیگر
آخرین خبر
پیام فضلی نژاد، از نخستین وبلاگ نویسان ایران که توسط سازمان امنیت موازی در دوران ریاست جمهوری خاتمی دستگیر شده و در زندان به خدمت این سازمان درآمد، در یکی از خیابان های تهران با چند ضربه چاقو بشدت مجروح شد. او را به بیمارستان منتقل کردند اما وضع جسمی وی وخیم گزارش شده است. این احتمال که پس از بی نیازی از خدمات امنیتی پیام فضلی نژاد شریعتمداری و شایانفر با قربانی کردن قصد جان وی را کرده باشد کم نیست. آنها دو هدف را با این ترور ناتمام دنبال کرده اند
رهائی از دردسر یک فرد شناخته شده که در زندان امنیتی به خدمت در آمده و همه او را می شناسند.
ایجاد یک جنجال جدید با هدف متهم کردن دانشجویان و یا دوستان سابق فضلی نژاد که در جنبش سبز فعال اند به اقدام علیه جان او.
فضلینژاد به نقل از سایت دپارتمان پژوهشهای راهبردی ایران:
"او اکنون به عنوان پژوهشگر در «مرکز پژوهشهای موسسه کیهان» حضور دارد و مقالاتش در حوزه جریانشناسی کودتای مخملی، ناتوی فرهنگی، ارتجاع روشنفکری و سازمانهای اطلاعاتی غرب در روزنامه کیهان منتشر میشود.
فضلینژاد در دهه هفتاد در حلقه شاگردان دروس حافظشناسی و مولویشناسی دکتر «عبدالکریم سروش» حاضر شد و از 1376 نیز روزنامهنگاری را آغاز کرد. در دوره اول فعالیت خود که یک سال به طول انجامید گرایش فرهنگی و مذهبی را برگزید و در روزنامه «رسالت» و هفتهنامه «سینماویدئو» یادداشتهای خود را منتشر میکرد. در دوره دوم فعالیتهای خود، از نیمه سال 1377 به پیشنهاد «فریدون جیرانی» به هفتهنامه «سینما» رفت و همراه با نوشتن نقد فیلم، دبیری سرویس «گفتوگوهای ویژه با شخصیتهای سیاسی و مذهبی» را پذیرفت. در این دوره او «پروژه نوسازی سیاسی و مذهبی در سینمای ایران» را طراحی کرد
پس از آغاز به کار ششمین دوره مجلس شورای اسلامی، فضلینژاد در سال 1379 به عنوان مشاور رسانهای حجتالاسلام «محمد عبایی خراسانی» (نماینده اول مردم مشهد) برگزیده شد و سپس به موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی «الست فردا» رفت و مدیریت تحریریه آن انتشارات را برعهده گرفت. همزمان با این رویداد، او مشاور آیتالله صادق خلخالی (عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز) بود. تدوین خاطرات شفاهی آیتالله خلخالی در آن روزگار دلمشغولی اصلی فضلینژاد محسوب میشد که ماحصل آن انتشار رسالهای پژوهشی در باب زندگی و زمانه خلخالی در هنگام تصدی سمت حاکم شرع کل دادگاههای انقلاب اسلامی ایران است.
در این دوره فضلینژاد برای روزنامههای «نشاط»، «خرداد»، «پیام آزادی»، «صدای عدالت»، «جامعه مدنی»، «حیات نو»، «اخبار» و... مینوشت. در این دوره او در محافل سیاسی اصلاح طلبان حضوری جدیتر یافت و روایت مباحثات فرهنگی خود با لیدرهای گفتمان اصلاحطلبی را در ایران، مانند محمدرضا خاتمی، اکبر گنجی، احمد بورقانی، عباس عبدی، ابراهیم یزدی، مراد ثقفی، احسان نراقی، رجبعلی مزروعی، محسن آرمین، محمد تقی فاضل میبدی، مهرانگیز کار و... منتشر میکرد که حاصل آن مباحثات نشر کتاب «سینما، سیاست، آزادی» (1379، انتشارات الست فردا) بود. این کتاب در باب «آسیبشناسی گذار به سینمای کثرتگرا» تحریر شد و بر پایه تئوری پلورالیزم هنری صورتبندی گشت.
در پایان دهه هفتاد، فضلینژاد در «موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران» پژوهشهایی را پیرامون تعامل «سینما و روحانیت» انجام داد. این پژوهشها به صورت مقالات مستقل تحقیقی در نشریات منتشر شد. در سال 1379، هنگامی که بیشتر اوقاتش را با غلامحسین صالحیار (روزنامهنگار برگزیده جهان در قرن بیستم و سردبیرکل روزنامه اطلاعات در سه دوره عصر پهلوی تا پیروزی انقلاب) برای پیشبرد سه طرح تحقیقاتی پیرامون «سیاست رسانهای و رسانههای سیاسی» میگذراند، به عنوان دبیر شورای سیاستگذاری ماهنامه «فیلم و هنر» برگزیده شد. با این حال، بیشتر دلمشغولی او نشر روایتی سیاسی از سینمای ایران بود و با صالحیار رسالهای تحلیلی را در باب «ایدئولوژی در سینمای ایران» نوشت که یکسال بعد منتشر شد.
از سال 1380 نیز به عضویت شورای سردبیری هفتهنامه «سینما جهان» درآمد و و دبیری ویژهنامه «مجله دوم» این هفتهنامه را برعهده گرفت و تا توقیف این نشریه ، این همکاری ادامه یافت. در پایان 1380 او طرح تاسیس اولین خبرگزاری اینترنتی «سینما و هنر ایران» (ایفا پرس) را تدوین کرد و سردبیری آن خبرگزاری را در دوران تاسیس برعهده گرفت. در همین دوره، به پیشنهاد جواد مجابی و سیمین بهبهانی (اعضاء هیات دبیران کانون نویسندگان ایران) رسانهای مولتی مدیا را برای «کانون نویسندگان ایران» طراحی کرد و نیز سردبیر نشریه «رسانه ما» و مشاور مطبوعاتی انجمن صنفی شرکتهای تبلیغاتی ایران بود.
در آستانه برگزاری هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، فضلینژاد به پیشنهاد احمد بورقانی (نماینده مجلس ششم) کار تدوین «گزارش دستاوردهای هنری سید محمد خاتمی در دوره نخست ریاست جمهوری» را برعهده گرفت. چکیده 15 صفحهای این گزارش، دو روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در رسانههای فارسیزبان منتشر شد. از اسفند 1380، فضلی نژاد عضو شورای سیاستگذاری سایت «گویا» (اولین و پرمخاطبترین رسانه اینترنتی فارسیزبانان) بود و در سال 1381 سردبیری بخش ویژه سایت «گویا نیوز» را برعهده گرفت و تا سال 1382 به عنوان عضو شورای سردبیری در این رسانه حضور داشت. در این دوره، او به عنوان تحلیلگر سیاسی با نشریات اینترنتی مانند«پیک ایران»، سایت فارسی «صدای آمریکا»، «اخبار امروز»، «پیک نت»، «مهدیس»، «سیاه و سپید» و... همکاری میکرد و برای رسانههای ایرانیان خارج از کشور، مانند «شهروند» در کانادا، «اشپیگل» (نسخه فارسی) در آلمان و «رادیو فردا» در پراگ مطلب مینوشت.
در این میان، او به تحصیل خصوصی دروس تخصصی «زیباشناسی» نزد محمد مهدی فولادوند پرداخت. فولادوند که مولف نخستین کتابهای زیباشناسی در ایران، پایهگذار نخستین انجمن فلسفه، استاد دانشگاه سوربن پاریس و مترجم برجسته قرآن کریم است، به مدت یکسال فضلینژاد را به عنوان دستیار پژوهشی خود در حوزه تدوین مباحث نوین زیباشناسی در هنر مدرن برگزید و این همکاری تا سال 1382 ادامه یافت که ماحصل آن نگارش و نشر رسالهای در باب زیباشناسی مدرن بود.
تابستان سال 1381 و پس از تشکیل دولت حامد کرزای در افغانستان، فضلینژاد به دعوت یوسف اعتبار، رییس دفتر رییس جمهور افغانستان، به کابل رفت و پس از ده روز رایزنی با وی و مدیرعامل رادیو و تلویزیون ملی افغانستان طرحی را برای احیاء سینماهای آن کشور ارائه کرد. در دوره اقامتش، همراه با بهروز افخمی (نماینده مجلس ششم و فیلمساز) فیلمی را برای تلویزیون دولتی استرالیا درباره احمد شاه مسعود (قهرمان ملی مجاهدین افغان) ساخت و نیز در حضور شخصیتهای بینالمللی و رییس جمهور افغانستان، در سمینار «مسعودشناسی» سخنرانیای را پیرامون احمد شاه مسعود ایراد کرد.
کتاب دوم او با نام «دوئل با سینما» (1381، نشر گویا، فرانسه) در این دوره منتشر شد. این کتاب که گفتارها و گفتوگوهایی در باب ایدئولوژیزدایی در عرصه فرهنگ و هنر بود، به سیاق تالیف نخست او، جامعه هنری را جامعهای سکولار میدید، اما اینبار وجه غالب کتاب را آراء فعالان «کانون نویسندگان ایران» میساخت. این وجه غالب، ماحصل تعامل و پیوند فضلینژاد با چهرههایی چون جواد مجابی، سیمین بهبهانی، محمود دولتآبادی، احسان نراقی، سیامک پورزند، علی اشرف درویشیان، پوران فرخزاد، کیومرث منشیزاده، منوچهر انور و... بود.
از میانه سال 1381، پیام فضلینژاد تدریجا به بازخوانی انتقادی نیم دهه فعالیت خود در رسانهها روی آورد و در روزنامههایی چون «جام جم»، «انتخاب» و «اخبار امروز» به نقد ایدئولوژی سیاسی و فرهنگی اردوگاه اصلاح طلبان پرداخت. در این دوره، او مطالعات تخصصی خود را پیرامون تاریخ، نظریه و فلسفه سیاسی در غرب و جهان اسلام متمرکز کرد و از دروس اساتیدی چون «حسن رحیمپور ازغدی» بهره برد و همزمان دروس حجتالاسلام والمسلمین «علیرضا پناهیان» را نیز پیگرفت. از ابتدای سال 1382، او با گردهم آوردن گروهی از معتبرترین نویسندگان و منتقدان سینمایی ایران چون سعید مستغاثی، علی علایی، کامبیز کاهه و... «موسسه مطالعات و پژوهشهای کاربردی سینمای سوم» را تاسیس کرد که حاصل آن تدوین «مانیفست سینمای سوم» بود. این مانیفست چشمانداز سینمای استودیویی ایران را بر اساس آرمانهای انقلاب اسلامی ایران تصویر میکرد. در تابستان 1382، به پیشنهاد «فریدون جیرانی» (فیلمساز) به هفتهنامه «سینما» بازگشت. در این دوره او عضو شورای سردبیری و دبیر تحریریه این هفتهنامه بود و همزمان هفتهنامهای را برای نسل جوان با نام رویداد هفته، مدیریت میکرد.
از تابستان 1382، در حالی که فضلینژاد به عنوان منتقد اصلاح طلبان – به عنوان جناح حاکم و اکثریت – ظاهر شده بود، پیشنهاد سردبیری سایت خبری و تحلیلی «جستجو» را نیز پذیرفت و با نام مستعار «امیرفرشاد پویان» این سایت را مدیریت کرد. سایت «جستجو» که در ماجرای مرگ زهرا کاظمی (خبرنگار ایرانی و کانادایی) در زندان اوین، به عنوان رسانهای موثر در برابر جنگ روانی اصلاحطلبان ظاهر شد، در پایان سال 1382 به توصیه سید محمد خاتمی (رییس جمهور وقت) و با شکایت محمد علی ابطحی (معاون وقت حقوقی رییس جمهور)، سید مصطفی تاجزاده (عضو مرکزیت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی) و پارهای از مقامات دولت خاتمی تعطیل شد.
پایان سال 1382، پایان دوره پرکار فعالیت نوشتاری و ژورنالیستی پیام فضلینژاد بود. او نزدیک به سه سال دوری از فضای رسانهای را تجربه کرد، اگرچه به عنوان مشاور در برخی از رسانهها و نهادهای دولتی حضور داشت. رسانههای اصلاحطلب در این دوره، با نشر فحاشیها و جعل خبرهای گوناگون، فضلینژاد را به عنوان مشاوری امنیتی و اطلاعاتی برای نظام معرفی میکردند و با راهانداختن بازیهای رسانهای و جنگ شایعه، کوشیدند مانع فعالیتهای مشاورهای و تحقیقاتی او در کانونهای ارزشی شوند. این شایعات وقتی به اوج رسید که زمستان سال 1383، خبرگزاری «فارس» عکسی را از پیام فضلینژاد در دادستانی عمومی و انقلاب تهران و پشت صحنه جلسه ضبط تلویزیونی اعترافات متهمان پرونده مشهور به وبلاگنویسان منتشر کرد. هنگامی که 4 متهم به اقدام علیه امنیت ملی به دادستانی رفته بودند تا در برابر دوربین رسانههای داخلی و خارجی به تشریح فعالیتهای خود علیه نظام جمهوری اسلامی ایران بپردازند، دادستان تهران در تماسی تلفنی از فضلینژاد خواست تا به عنوان یک کارشناس رسانهای که آشنایی دیرین با 4 متهم وبلاگنویس دارد، در دادستانی حضور یابد و در گفتوگوی اقناعی با آنها، به ارزیابی رسانهای اعترافات بپردازد. او نیز درخواست دادستان را پذیرفت و برای دیدار و گفتوگو با متهمان راهی ساختمان دادستانی تهران شد، اما رسانهها این حضور عادی را به شایعاتی گسترده بدل کردند و برای مخدوش کردن دیدگاههای جدید فضلینژاد، از او یک چهره مجعول امنیتی ساختند. او هیچ گاه به شایعات، جنجالها و اتهامات کذب رسانههای داخلی و خارجی پاسخ نگفت.
در دوره سکوت و به هنگام برگزاری نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، به عنوان مشاور رسانهای ستاد انتخاباتی دکتر «علی لاریجانی» و عضو شورای سردبیری خبرگزاری «انتخاب» برگزیده شد. فضلینژاد به این همکاری، یک ماه پیش از برگزاری انتخابات خاتمه داد و از سال 1384 مدیریت عامل «دپارتمان مجازی پژوهشهای حقوقی ایران» را برعهده گرفت و سال 1385 رسالهای پژوهشی را در باب «حقوق الکترونیک در سند چشمانداز بیست ساله، افق 1404» تدوین کرد. سرپرستی کار گروه «مبارزه با فحشای اینترنتی» از مسئولیتهای او در این دوره است که سبب تعطیلی بیش از 100 سایت اینترنتی فعال در حوزه گسترش فحشای مدرن شد.
در آبان 1385، پیام فضلی نژاد به عنوان پژوهشگر در «مرکز پژوهشهای موسسه کیهان» رفت. وی طی سه سال گذشته نزدیک به 50 مقاله را در در روزنامه «کیهان» منتشر کرده است. تا نیمه سال 1386 این مقالات که حاصل پژوهشهای او در زمینه «مطالعات امنیتی و ناتوی فرهنگی» بود، با نام مستعار «پدرام ملک بهار» منتشر میشد که از نمونههای آن میتوان به «عملیات سیاه در سینمای ایران»، «مکتب منتقدان سیاه»، «نیمه پنهان منتقدان سیاه در سینما»، «جنگ نرم در خانه هنرمندان ایران»، «پروژه ناتوی فرهنگی در هلند»، «جاسوس چهار جانبه»، «دار و دستههای نیویورکی دانشگاه کلمبیا»، «نیمه پنهان جاسوسان مخملی» و... اشاره کرد.
مطالعات تخصصی فضلی نژاد در این سالها معطوف به پروژه «جنگ استراتژیک نرم برای کودتای مخملی در ایران» بوده است و در این میان رسالههایی را پیرامون نقش روشنفکران و اصلاحطلبان در تحقق پروژههای سازمانهای اطلاعاتی غرب در ایران تحریر کرده است. اصلیترین خط فکری او طی دو سال گذشته معطوف به بازخوانی تاریخی پدیده «ارتجاع روشنفکری» (به عنوان پیشفرض حیاتی پروژه ناتوی فرهنگی) است. از تابستان 1386، او نگارش کتاب «شوالیههای ناتوی فرهنگی» را آغاز کرد. این کتاب که به بازخوانی نقش روشنفکران مخملی در ماجرای مشهور انقلاب مخملی در ایران میپردازد، تصویری را از تعاملات مشترک احزاب اصلاحطلب، روشنفکران سکولار و سازمانهای امنیتی غرب، مانند سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA)، سرویس اطلاعات خارجی انگلستان (MI6)، پیمان آتلانتیک شمالی ((NATO و... برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران به دست میدهد.
آذرماه 1386 انتشار پاورقی کتاب «شوالیههای ناتوی فرهنگی» در بخش «نیمه پنهان» روزنامه کیهان آغاز شد. اگرچه پیش از آن رسانهها گمانهزنیهایی را پیرامون حضور پیام فضلینژاد در موسسه کیهان آغاز کرده بودند، اما روز 27 آذرماه 1386، آقای حسین شریعتمداری (نماینده رهبر معظم انقلاب و سرپرست موسسه کیهان) در مقدمه خود به مناسبت انتشار این کتاب در «کیهان» خبر از حضور فضلینژاد از سال 1385 در «کیهان» داد و نوشت:
«آقای پیام فضلی نژاد، نویسنده کتاب از یکسال و چند ماه قبل به جمع ما در کیهان پیوست. پیش از آن در جبهه دیگری بود و نامش آشنا... پیام، جوانی است پرنشاط، سخت کوش، فداکار و باهوش... از این که در زلال معرفت امام(ره) چشم ها شسته و خود را به چشمه حیات آفرین آقا رسانده است، پیشانی شکر بر خاک می ساید و... خدایش در این راه یاری فرماید. انشاءالله.»
در پایان بهمن 1386 کتاب «شوالیههای ناتوی فرهنگی» در 368 صفحه از سوی انتشارات کیهان روانه بازار کتاب شد. طی یک سال این کتاب به چاپ دهم رسید و بیش از 33 هزار نسخه از آن به فروش رفت. در این دوره، فضلینژاد در دانشگاههای کشور و نیز محافل حوزوی حضوری فعالتر یافت. وی از سال 1386 تا سال 1388 بیش از هفتاد سخنرانی ایراد کرده است که بخشی از آنان پیرامون «مرگ گفتمان اصلاحات در ایران» (8 جلسه)، «کودتای ایدئولوژیک اصلاحطلبان» (10 جلسه)، «ارتجاع روشنفکری در عصر پهلوی و عصر اصلاحات» (7 جلسه)، «فاشیسم سکولار، علم سکولار» (5 جلسه)، «معنا و مبنای کودتای مخملی» (10 جلسه)، «چه کسانی کثیفتر از جاسوس هستند؟» (3 جلسه) و... میباشد که در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، مدرسه علمیه معصومیه(س) قم، دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشگاه علوم پزشکی ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و... ایراد شده است.
فعالان سیاسی و رسانهای اصلاحطلبان در دوره سه ساله حضور پیام فضلینژاد در «مرکز پژوهشهای موسسه کیهان»، هیچگاه نقدی مستدل و ادلهای را علیه نوشتارهای او اقامه و منتشر نکردند، بلکه بیشترین کوشش آنها طی سالیان گذشته، ترور شخصیت و انتساب اتهامات ناروا به این نویسنده بوده است. با انتشار کتاب «شوالیههای ناتوی فرهنگی»، آنها اجرای یک پروژه جنگ روانی جدید را آغاز کردند. از یک سو دولتمردان و سیاستمداران اصلاحطلب مانند «محمد علی ابطحی»، «معصومه ابتکار»، «عطالله مهاجرانی»، «محسن کدیور»، «مهمد مهدی فقیهی» و... در کنار جاسوسان سرویس امنیتی اسرائیل (موساد)، مانند «علیرضا نوریزاده» و فعالان فمینیست وابسته به سازمان جاسوسی سیا، چون «فریبا داوودی مهاجر» و «فاطمه حقیقت جو» در تلویزیونهای فارسی زبان مانند «کانال یک»، «صدای آمریکا» و... به فحاشی علیه پیام فضلی نژاد و کتاب «شوالیههای ناتوی فرهنگی» پرداختند. از سوی دیگر نیک آهنگ کوثر (کاریکاتوریست سایت روز آنلاین)، حسین درخشان (عامل اطلاعاتی اسرائیل و وبلاگنویس)، امیر فرشاد ابراهیمی (روزنامه نگار فراری)، پیمان عارف و مهدی شیرزاد (از طیف دانشجویان رادیکال) نویسنده کتاب را یک «نیروی امنیتی»، «دارای ذهنی بیمار» و «فاسد» لقب دادند که مقدمات سرکوب اندیشمندان را فراهم میکند. سایتهای خبری فارسیزبان، مانند «بالاترین» و «آژانس خبری ایران» از او با سخیفترین و توهینآمیزترین عناوین یاد کردند.
همه این فحاشیها در حالی است که این مدعیان اصلاحطلبی و روشنفکری، پس از شش بار چاپ کتاب «شوالیههای ناتوی فرهنگی»، نه تنها دلیلی بر نفی و رد آراء فضلینژاد اقامه نکردهاند، بلکه راهی را نیز بر انکار سندهای این کتاب که حکایت از وابستگی آنان به نظام سیاسی و معرفتی صهیونیسم دارد، نیافتهاند.
آخرین رساله پژوهشی پیام فضلینژاد با نام «چگونه جامعه مدنی به مبارزه مدنی تبدیل شد؟» از مورخه 13 تا 18 تیر 1388 در روزنامه کیهان به چاپ رسید که به سبب افشای اسناد جاسوسی اصلاحطلبان برای سازمان سیا و ام.آی. 6 واکنشهای گستردهای را در پی داشت. «جان کین» از فلاسفه مشهور انگلستان و رییس مرکز مطالعات دموکراسی دانشگاه وست مینستر لندن طی بیانیهای که در بی.بی.سی منتشر کرد، به رساله فضلی نژاد پاسخ مبسوطی داد و «عطالله مهاجرانی»، «عبدالکریم سروش»، «محسن کدیور» و... که در این رساله اسناد همکاری اطلاعاتی آنان با بیگانگان منتشر شده بود، هر یک به نحوی واکنش نشان دادند. همه این واکنشها مانند سابق تنها شامل فحاشی به فضلی نژاد بود.
فضلینژاد اکنون عضو «مرکز پژوهشهای موسسه کیهان» است و مطالعات وی معطوف به جریانشناسی سازمانهای جاسوسی غرب و پروژه کودتای مخملی در ایران و جهان میباشد."

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر